حبیب الله عسگراولادی

از دانشنامه‌ی اسلامی

حبیب الله عسگراولادی (۱۳۹۲-۱۳۱۱ ش)، از اعضای حزب مؤتلفه اسلامی و از مبارزان و فعالان سیاسی پیش از انقلاب بود. عضویت در مجلس شورای اسلامی، نماینده ولی فقیه در کمیته امداد امام و عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام، از مهمترین مسئولیتهای ایشان پس پیروزی انقلاب اسلامی است.

حبیب الله عسگراولادی

فعالیتهای اجتماعی و سیاسی

حبیب الله عسگراولادی، فرزند حسین، در سال ۱۳۱۱ شمسی در تهران متولد شد. بر اثر جنگ جهانی دوم و وخیم شدن اوضاع اقتصادی، امکان تحصیل از وی گرفته شد، لذا به کار در بازار تهران اشتغال یافت. وی در منزل برادر بزرگترش صادق سکونت گزید. سکونت در این محل و نزدیکی محل کار او با مسجد امین‌الدوله باعث آشنایی‌اش با برنامه‌های مذهبی مسجد شد. در مسجد با شیخ حسین زاهد آشنا شد و در کلاس علوم دینی او در مسجد جامع تهران شرکت کرد و دروس حوزوی را تا سطح فراگرفت.

عسگراولادی در سالهای پایانی دهه بیست، به هنگام تحصیل علوم حوزوی در مسجد امین‌الدوله و بعدها در حوزه علمیه مروی، در حالی که سیزده سال بیشتر نداشت به فعالیت های سیاسی به رهبری آیت الله کاشانی، جلب شد. او در سال ۱۳۲۷ شمسی در یک راهپیمایی که به دعوت آیت الله کاشانی به هواداری از مردم فلسطین تشکیل شده بود، دستگیر و بازداشت شد. پس از آزادی زندان از سال ۱۳۲۷ از تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، در جریانات با آهنگ روحانیت، در متن فعالیتها بود.

در ۱۳۲۷ به فعالیتهای سیاسی وارد و با حوادث ملی شدن نفت آشنا شد و در تجمعات و تظاهرات این دوران شرکت می‌کرد. وی که با فعالیت جمعیت فدائیان اسلام نیز آشنا بود، در ۱۳۳۳ به همراه عده‌ای از دوستانش که در مسجد امین‌الدوله با هم آشنا شده بودند، تصمیم گرفتند هیئتی مذهبی تأسیس کنند و به فعالیت فرهنگی بپردازند. لذا هیئتی به نام هیئت «مؤید» تأسیس کردند و در مسجد امین‌الدوله به فعالیت مشغول شدند.

با شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) با ایشان آشنا شد و به قم رفت و آمد می‌کرد و از طرف امام مأمور وصول وجوهات شرعی در بازار تهران شد. در ماجرای تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، ارتباط هیئت وی با بیت امام گسترده‌تر شد و این ارتباط باعث ائتلاف آنها با دو هیئت مسجد شیخ علی و هیئت اصفهانی های بازار و تشکیل هیئتهای مؤتلفه اسلامی گردید.

با فرارسیدن محرم سال ۱۳۸۳ قمری که مصادف با خرداد ۱۳۴۲ بود، مؤتلفه اسلامی که به تازگی تشکیل شده بود، در جلسه‌ای تصمیم گرفت اعلامیه امام را خطاب به هیئت های مذهبی راجع به با شکوه برگزار کردن مراسم عزاداری محرم، تکثیر و در اختیار مردم قرار دهد.

همچنین با صدور اعلامیه اخطار گونه‌ای از تمامی خطبا و وعاظ و مداحها خواست تا بر طبق خواسته امام عمل شود. مؤتلفه اسلامی سپس طرح یک راهپیمایی بزرگ را در روز عاشورا تهیه کرد. عسگراولادی از طراحان راهپیمایی این روز به همراه مهدی عراقی و ابوالفضل توکلی بینا به قم رفتند تا موافقت امام را جلب کنند.

در جریان وقایع پانزده خرداد ۱۳۴۲، هیئتهای مؤتلفه اسلامی دو تصمیم مهم اتخاذ کردند، یکی هجرت علمای شهرهای بزرگ برای تجمع در تهران و اعتراض به بازداشت امام و دیگری فعالیت برای تثبیت مرجعیت امام خمینی.

در سال ۱۳۴۳ که هیئتهای مؤتلفه به ترور حسنعلی منصور اقدام کرد، عسگراولادی نیز به همراه شاخه نظامی مؤتلفه به جرم نگهداری چمدان اسلحه دستگیر و به حبس ابد محکوم شد و در ۱۳۵۶ مورد عفو قرار گرفت و از زندان آزاد شد.

وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به مجلس شورای اسلامی راه یافت و با تأسیس کمیته امداد امام خمینی، به عنوان نماینده ولی فقیه در این نهاد، عهده‌دار مسئولیت شد. پس از تأسیس جمعیت مؤتلفه اسلامی در ۱۳۶۹، عسگراولادی به عنوان دبیر کل آن انتخاب و به کار مشغول شد؛ و تا پیش از فوتش رئیس شورای مرکزی کمیته امداد و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بود.

وفات

مرحوم حبیب‌الله عسگراولادی سرانجام در ۱۴ آبان ۱۳۹۲ در سن ۸۱ سالگی در بیمارستان دی تهران درگذشت و در آرامگاه شهدای هفتم تیر در «بهشت زهرا» به خاک سپرده شد.

رهبر معظم انقلاب در پیام تسلیت خود به این مناسبت نوشتند: "عمر با برکت این مبارز خستگی‌ناپذیر یکسره در خدمت اسلام و برپایی و استقرار نظام اسلامی سپری شد و از دوران جوانی تا آخرین سالها، همّت و تلاش و مجاهدت مخلصانه‌اش در این راه کاستی نگرفت. در دوران طاغوت، از نخستین روزهای مبارزات ملّت و روحانیّت، در کنار امام بزرگوار و در صفوف پر خطر حضور یافت و رنج سالها زندان و اسارت را صبورانه تحمّل کرد و پس از پیروزی انقلاب و برپایی جمهوری اسلامی، در سنگرهای حسّاس و اثرگذار خدمات صادقانه ارائه کرد و تا آخر عمر پر ماجرای خود از کار و تلاش فروگذار نکرد".

پانویس

  1. حکیمه امیری، تاریخ شفاهی هیئتهای مؤتلفه اسلامی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶، ص۴۹.
  2. همان، ص۵۰ـ۵۱.
  3. همان، ص۳۱۱.
  4. همان، صص ۴، ۱۱۶، ۱۲۵.
  5. همان ص۳۱۱ـ۳۱۲.

منابع